بسیاری از افراد، به خصوص افراد خوداشتغال، درآمد ثابت ماهانه ندارند. اما تلاش برای تنظیم بودجه با دریافتی نامنظم، امکانپذیر است.
ساختن طرحی برای مدیریت بودجه، یعنی اینکه درآمدها و هزینههای تان را پیگیری کنید تا بتوانید برای رسیدن به اهدافتان پول بیشتری داشته باشید. چنین طرحی، از سه جزو لازم تشکیل شده است: هدف، برآورد هزینهها و برآورد درآمد. اگر نتوانید درآمدتان را تخمین بزنید، نمیتوانید برای آن برنامهریزی کنید. باید گفت افراد زیادی هستند که چنین موقعیتی دارند، از مامورین فروشی که درآمدشان به صورت حقالعمل کاری است، تا افرادی که خود اشتغال هستند.
من اغلب از راهبران کسبوکار سه سوال ساده میپرسم. ده فرصت جالب توجه و ارزشافزای شرکت شما کدامند؟
|
ده نفر از بهترین افراد شما چه کسانی هستند؟ چه تعداد از این ده نفر در ده
فرصت شغلی مهیج که ایجاد کردهاید، مشغول به کارند؟ بدون شک، این تمرین
سختی است. اما پاسخ آخرین سوال - که عموما بیش از شش نفر نیست - معمولا با
نوعی سرخوردگی بیان میشود که نشان میدهد دستیابی به تراز سازمانی برای
مدیران ارشد چقدر دشوار است.
چیزی که این مشکل را به چالش تبدیل میکند،
وجود تناقضاتی است که بسیاری از آنها ریشه در بیقاعدگی و غیر قابل پیش
بینی بودن رفتار انسان و چگونگی عملکرد واقعی یک سازمان دارند. اینکه فکر
کنیم منطق اقتصادی بر محیط کار حاکم است، بسیار جذاب به نظر میرسد، اما در
واقعیت اینطور نیست. همان طور که من و همکارم اسکات کلر، در کتابمان
«فراتر از عملکرد» توضیح دادهایم، مجموعه عظیم دادههای به دست آمده از
بیش از 700 شرکت در مدت یک دهه، نشان میدهد که راه عقلانی برای رسیدن به
عملکرد برتر – با تمرکز بر جلوههای مالی و عملیاتی آن و از طریق دنبال
کردن ابتکارات سودآور چندگانه و کوتاه مدت و دستیابی به اهداف فردی دشوار-
احتمالا موثرترین راه نیست.
در عوض، تحقیق ما نشان میدهد که موفقترین
سازمانها در دراز مدت، به طور مداوم بر موارد «توانمندسازی» (مانند
مدیریت، هدف، انگیزش کارمندان) تمرکز میکنند که منافع فوری آن خیلی مواقع
واضح نیست. این سازمانها که ما آنها را سالم مینامیم، در داخل خود بر
اساس یک چشمانداز و استراتژی روشن شکل گرفتهاند و با کمک قابلیتهای
بالا، فرآیندهای مدیریتی و انگیزش کارکنان، میتوانند سطح بالایی از کیفیت
اجرایی داشته باشند و خود را به طور موثرتری نسبت به رقبای خود احیا کنند.
به طور خلاصه، سلامت امروز، عملکرد فردا را به پیش میراند.
بسیاری از
مدیران عامل به طور غریزی تناقض عملکرد و سلامت را درک میکنند، هر چند که
تعدادی اندک از آنان بهتر از جان مک، بنیانگذار و مدیرعامل سوپرمارکتهای
زنجیرهای هول فودز، این تناقض را بیان کرده یا کاری متعاقب آن انجام
میدهند. او یک بار اظهار کرده: «اینکه ما به افزایش فوقالعاده در ارزش
سهام دست یافتهایم به این علت نبوده است که ارزش سهام را تنها هدف
کسبوکار در نظر گرفته باشیم.»
همیشه اولین گام برای انجام هرکاری،پی ریزی مبنایی محکم است و در ساختن خانه ی شادمانی مبنا یا پِی اصلی یعنی مالک شادمانی خود شدن ،پس ابتدا باور کنید که می توان شادمان بود ،سپس از عادت هایی که شما را در این را ه نگه می دارد،آگاه شوید و سر انجام آرام آرام و مصرانه به سوی الگو های جدیدی از تفکر ،احساس و رفتار تغییر مسیر بدهید،آن هم بنحوی که باعث بروز احساس بهتری در شما شود